برای آشنایی با کتاب صدا به مثابه هنر شنیداری، مقدمۀ مترجم در این مقاله ارائه میگردد:
مقدمۀ مترجم
زانـکه اول سمع باید نطق را
سوی منطق از ره سمع اندرآ
مولانا جلالالدین بلخی
ادراک شنیداری نزد اهل اندیشه و هنر چه از منظر معرفتی و چه از منظر حسی و هنری بسیار حائز اهمیت است. برخی از حکما «سمع» را مقدمۀ «نطق» و «شنیدن» را بهسبب توجه به عالم معقولات، در مقایسه با «دیدن» که به عالم محسوسات نظر دارد، دارای دامنهای وسیعتر میدانند و آنرا دروازۀ ورود به تعقل و معنا میشناسند که به تعبیر مولانای بلخی: فربگی اندیشۀ بشر از راه گوش است[1]. انسان بهواسطۀ اصواتی که ازطریق گوش به مغز او میرسند، هم نطق و گفتار را درک میکند و هم در طنین منظم و هنرمندانۀ اصوات تخیل میکند، تفکر میکند، به هیجان میآید، شاد میشود و نیز غمگین. گاه با صدایی یا نوایی قدیمی و آشنا به دنیای خاطرات سفر میکند. صداهای گوناگون از موسیقی و جلوۀ صوتی گرفته تا پژواک محیط و نطق انسان و حتی سکوت، بهواسطۀ شنیدن، جهانبینی شنیداری بشر را شکل میدهند و هنر شنیداری نیز بر بسترِ صدا شکل میگیرد. این صداها هرکدام بهتنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر، معانی و مفاهیم مختلفی را بهذهن متبادر میسازند و بههمینسبب تولید هنر شنیداری کاری سهل و ممتنع است. ازیکسو سهل است، چراکه بهسبب دیدارینبودن، نیازمند دکور و ابزار و آلات فراوان نیست و تغییر صحنه و مکان و حرکت در زمان حال و آینده و شخصیتپردازی تخیلی، ذهنی و ماورایی در یک لحظه و با بهرهگرفتن از کلامی کوتاه، جلوهای صوتی، موسیقیایی و حتی خصوصیات فیزیکی صدا مانند ارتفاع و طنین و شدت امکانپذیر میشود و ممتنع ازآننظر، که تولید و انتخاب همین اصوات که دال صوتی بر کنش یا صحنه و محیط باشند، کاری ظریف و بسیار هوشمندانه است و شمّ آکوستیکی هنرمند را میطلبد و البته نمونۀ عالی هنر شنیداری، هنر موسیقی و ترکیب اصواتِ آلات موسیقایی است که نظم و قانون شگفتانگیز آن، شنونده را مجذوب میسازد.
پیدایش رسانههای شنیداری از صفحۀ گرامافون گرفته تا رادیو امکان ضبط و انتقال صدا را فراهم ساخت و همبن امکان، فرصت تولید ادبیات صوتی را موجب، و بهتعبیری رسانۀ شنیداری بهعنوان هنر شنیداری مطرح شد. رادیو و دیگر رسانههای شنیداری از زمان پیدایش تاکنون بیشتر از منظر ارتباطی و ژورنالیستی، و کمتر از منظر هنری، مورد مطالعه قرار گرفتهاند. حالآنکه بهتعبیر آرنهایم رسانۀ شنیداری ظرفیت تولید فاخرترین آثاری هنری شنیداری را داراست و هم ازاینروست که صدا بهعنوان مادۀ اصلی هنرهای شنیداری، جانمایۀ کتابِ پیشِرو بهقلم روانشناس، زیباییشناس و نظریهپرداز اهل برلین، رُدولف آرنهایم، است.
آرنهایم (2007 – 1904) مؤلف کتابِ پیشِِرو اگرچه بیشتر با آراء و نظریاتش دربارۀ فیلم و هنرهای بصری شناخته میشود[2] و بهسبب استفاده از نظریۀ گشتالت در بررسی هنر شهرتی جهانی دارد، اما به هنرهای شنیداری نیز پرداخته است. او در سال 1924 برای تحصیل در حوزۀ روانشناسی و فلسفه وارد دانشگاه هومبولت برلین شد و در سال 1925 نخستین مقالهاش را دربارۀ عکاسی در هفتهنامۀ هنری معتبر وِلت بونه[3] (جهان صحنه) منتشر کرد. مطالعات و تألیفات آرنهایم در زمینۀ هنرهای شنیداری از همان سال آغاز شد و نخستین نمایشنامۀ رادیویی خود را بهرشته تحریر درآورد. در سال 1927 نخستین نقد خود را دربارۀ نمایش رادیویی در وِلت بونه منتشر کرد. آرنهایم بعدها بهعنوان سردبیر حوزۀ فرهنگ مجلۀ وِلت بونه فعالیت خود را ادامه داد و در این دوره، نویسندگان مشهوری مانند برشت، دوبلین[4]، کاساک[5] و اِرنشتاین[6] به نوشتن نمایشنامۀ رادیویی روی آورده بودند. مجلۀ وِلت بونه از سال 1930 تا 1933 که چاپ آن ممنوع شد، در هر شماره، بخشی را به رادیو، تولید رادیویی و نقد برنامهسازی رادیویی با حضور نویسندگان و ادبا اختصاص داده بود. در سال 1932 مقالهای را باعنوان رادیو در جستوجوی فرم منتشر کرد که بعدها همین نام، عنوان ترجمۀ ایتالیایی کتاب او شد. آرنهایم از مارس تا جولای 1932 مقالات متعددی دربارۀ رادیو منتشر کرد که برخی از آنها عبارت بودند از: «پیرامون رادیو»، «ادبیات رادیو»، «نمایش رادیویی»، « فیلم و رادیو».[7] او در این مقالات رادیو را بهلحاظ زیباییشناسی صوت و ظرفیتهای صدا برای تولید هنری مورد مطالعه قرار میداد و در نوشتههای خود به مقایسۀ رادیو با فیلم و تلویزیون میپرداخت. آرنهایم همانگونهکه در مقدمۀ کتاب گفته است، بهسبب نبود مبانی نظری زیباییشناختی دربارۀ صدا و نیز برای کمک به هنر شنیداری، که میپنداشت ممکن است در آینده از بین برود، به مطالعه و تألیف دربارۀ رادیو پرداخته است.
آرنهایم در کتاب «صدا بهمثابه هنر شنیداری» نخست به مباحث نظری دربارۀ جهان صدا و جهانبینی گوش میپردازد و در ادامه، مختصات هنری صدا را در پیوند با ادراک سمعی مطرح میسازد تا هنرمند رسانۀ شنیداری برمبنایآن به تولیدی هنری دست یازد. هرچند آرنهایم در این کتاب رسانۀ رادیو را محور اصلی مباحث قرار میدهد، اما در بخشهای مختلف به صدا در فیلم، موسیقی و تئاتر میپردازد و آخرین فصل این کتاب را به تلویزیون اختصاس میدهد. بههمینسبب در ترجمۀ عنوان کتاب بهزبان فارسی از عنوان «صدا» بهجای «رادیو» استفاده شده است. زیرا از یکسو، در زبان فارسی واژۀ صدا گاه با کلمۀ رادیو مترداف گرفته میشود[8] و ازدیگرسوی، صدا عنصر هنری مهمی در دیگر هنرهای سمعیبصری محسوب میشود که بههمیندلیل مؤلف در کتاب بدانها نیز پرداخته است. این کتاب در اوایل دهۀ 1930 بهزبانهای دیگر هم ترجمه شده ـ و این نخستینبار است که بهزبان فارسی ترجمه و منتشر میشود ـ و مترجمان نامهای مختلفی بر آن نهادهاند. جالب آن است که بهسبب شرایط اجتماعی حاکم بر آلمان در دوران نازیسم ترجمۀ انگلیسی کتاب، سالها قبل از نسخۀ اصلی آن بهزبان آلمانی و باعنوان «رادیو» منتشر شده است.
ترجمۀ فارسی کتاب براساس نسخۀ آلمانی آن انجام شده و آرنهایم قبل از چاپ آن در سال 1978 اصلاحاتی در متن اولیۀ انجام داده و برخی از بخشها را تلخیص و حتی حذف کرده و مقدمهای جدید بر آن نوشته است که خوانندگان کتاب را بهمطالعۀ آن دعوت میکنم، زیرا آرنهایم بیان میکند که باوجود همۀ پیشرفتهای فنی رادیو طی چهار دهه پس از تألیف کتاب، مطالب آن بهخصوص فصلی از کتاب که در ستایش نادیدن است، همچنان معتبر است.
رسانۀ شنیداری امروز بهمدد فناوریهای نوین بسیار توسعه یافته است. رادیو و دیگر رسانههای شنیداری بر بستر رسانههای دیجیتال فرصتهای تازهای را تجربه میکنند. رادیوهای اینترنتی، شبکههای اجتماعیِ صدامحور، پادکستها، کتابهای صوتی، برنامههای کاربردی (اپلیکیشن) گوشیهای هوشمند و ابزارهای شنیداری دادهمبنا مانند بلندگوی هوشمند[9] فرصت تولید و نشر رسانههایی شنیداری را توسعه داده است و اگرچه همانگونهکه آرنهایم در مقدمۀ کتاب آورده است، پس از ظهور تلویزیون چنین تصور میشد که رادیو در آینده تنها بخشی از تاریخ باشد، اما امروزه و در عصر کنونی باوجود گذشت کمتر از یک قرن از تألیف کتاب، هنوز هم قواعد تولید هنر شنیداری مبتنی بر ادراک سمعی است و بههمینسبب مطالب این کتاب همچنان بهعنوان مبنایی نظری در تولید هنرهای شنیداری کارآمد و حائز اهمیت است و امید میرود که ترجمۀ این اثر، هنرمندان، دانشجویان رادیو، تلویزیون، موسیقی، فیلم و تئاتر را بهکار آید.
[1]. آدمی فربه شود از راه گوش
[2]. رک: پیوست شمارۀ 1
[3]. Weltbühne
[4]. Bruno Alfred Döblin (10 August 1878 – 26 June 1957)
[5]. Hermann Robert Richard Eugen Kasack (24 July 1896 – 10 January 1966)
[6]. Albert Ehrenstein (23 December 1886 – 8 April 1950)
[7]. رک: پیوست شمارۀ 2
[8]. صدای جمهوری اسلامی ایران
[9]. smartspeaker