یورگ فردریش ، مؤلف کتاب که عنوان «نقد عقل شبکه‌ای» را برای آن برگزیده، تحصیلات و مطالعات دانشگاهی را نخست در زمینۀ فیزیک و فناوری پیش برده و سپس کلان‌پروژه‌های نرم‌افزاری را مدیریت کرده و در کنار آن به تحصیل در رشتۀ فلسفه پرداخته و مقالات و پژوهش‌های او بیشتردر حوزۀ فلسفۀ عملی است.
فردریش، نامِ کتاب را همنوا با دو کتاب مهم فیلسوف مشهور آلمانی ایمانوئل کانت یعنی دو کتاب «نقد عقل محض» و «نقد عقل عملی» قرار می‌دهد و برمبنای همان پرسش‌هایی که کانت در نقد عقل عملی مطرح ساخته است، به عقل شبکه‌ای می‌پردازد. مؤلف، شبکه را اساس و بنیاد دنیای مدرن می‌داند که این جهان را دائماً و بیش از پیش پیچیده و غیرقابل درک می‌کنند. به همین سبب کتاب او به چالش‌های عقل در جهان شبکه می‌پردازد و در پی یافتن پاسخ برای پرسش‌های بزرگ فلسفی ایمانوئل کانت در جهان عقل شبکه‌ای است:
– دانش ما چگونه به فناوری شبکه وابسته است و چرا اغلب به شبکه بیش از تجربیات خود باور داریم؟
– آیا هنوز می‌توان در یک شبکه بدون جهت عمل کرد و آیا می‌توان از آن خارج شد و خود را از تار و پود آن رها کرد؟
– آیا وب به ما دلیلی برای امیدواری می‌دهد و آیا دنیایی از ارتباطات فنی آرزوهای ما را برآورده می‌کند؟
– چه چیزی انسان شبکه‌ای را تعریف می‌کند، آیا شبکه ماهیت او را تغییر می‌دهد؟
فردریش برای یافتن پاسخ به پرسش‌های فوق کتاب را در چهار فصل اصلی تنظیم کرده است: انسان چه می‌داند؟ چه باید کرد؟ آیا امیدی هست؟ انسان چیست؟ نگاه فلسفی مؤلف به جهان شبکه و رسانۀ اینترنت موضوع این کتاب را به حوزۀ فلسفۀ رسانه نزدیک کرده است.
